خلیج فارس از دیرباز یکی از مراکز مهم تجاری و اقتصادی جهان بوده و موقعیت و شرایط جغرافیایی و استراتژیک آن موجب نفوذ و توجه کشورهای سلطهجو در سدههای اخیر شده است. یکی از گروههای آریایی که در شمال خلیج فارس و در جنوب و جنوبغرب ایران زندگی میکردند و توانستند حکومت قدرتمندی را به وجود بیاورند، خوزها بودند. خوزها از دیگر مردم و گروههای انسانی، از دیدگاه فرهنگ و تمدن برتر بوده و آثار به دست آمده از آنان در خارک، ریشهر و سیراف نشان دهنده این موضوع است که در دریا و خلیجفارس به صیدماهی و مروارید، کشتیرانی و دادوستد با سایر مردم میپرداختهاند.
بعد از خوزها، پارسها گروه دیگری از مردمان آریایی بودند که در جنوب ایران و در شمال دریای پارس، شاهنشاهی بزرگی را تشکیل دادند و بر غرب تا شرق جهان، با مردم و نژادهای مختلف و خاور تا باختر قدرت و سیطره داشته و با خردمندی بر آنان فرمانروایی میکردند. وسعت و عظمت شاهنشاهی پارسها موجب شد که آبهای سراسر قلمرو آنان بنابر یک اصل و قانون کلی که معمولا دریاها همیشه به نام کشور و یا سرزمینی که پیرامون آن قراردارد، نامگذاری میشود، نام دریایپارس را به خود بگیرد.
در اوستا از دریای پارس با نام وئوروکش به معنای بسیار کناره و در نوشتههای پهلوی با نام دریای فراخوکرت به معنای بسیار فراخ یاد شده است. در نوشتههای بسیاری از جغرافیدانان پس از اسلام از دریا فراخوکرت که بسیار بزرگ بوده است، با نام بحر محیط یادشده است. دانشمندان و جغرافیدانان اسلامی و عرب برخلاف جغرافیدانان قبل از میلاد، آبهای جهان را عبارت از دودریای عظیم، یعنی بحرفارس و بحرروم میدانستند که از اقیانوس جهانی یا دریای محیط به سمت کره خاک پیشروی کرده و دریاهای دیگر را اجزای این دو دریای بزرگ به حساب میآوردند.
ابواسحق ابراهیم بن محمد الفارسی الاصطخری از مردم استخر فارس (متوفی سال364هجری) در کتاب مسالک الممالک در بخش دریاها مینویسد:«بزرگترین دریا، دریای پارس است و دریای روم، و این هر دو دریا برابر یکدیگرند و هردو از دریای محیط برمیخیزند و درازا و پهنای دریای پارس عظیمتر است و در آخر دریای پارس زمین، چین است.
باتوجه به آنچه گفته شد، بسیاری از کتابهای تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی سراسر آبهای جنوب آسیا و جنوب غربی آن را «دریای پارس»بهحساب آوردهاند. با در نظر گرفتن وسعت و پهنه شاهنشاهی پارس و قانون نامگذاری سرزمینها، دریاها و رودها توسط جغرافیدانان که نام ایلها و یا طایفهها و اقوام را بر آنها مینهادند، نظر جغرافیدانان دوره اسلامی مبنی بر نامگذاری دریای پارس، بر همه آبهای جنوب و جنوبغربی کاملا صحیح و علمی به نظر میرسد.
اسناد تاریخی مهمترین دلیل و سند برای اثبات حاکمیت و میراث سرزمینی و فرهنگی یک کشور است. در سنگ نوشتهای که از داریوش بزرگ در نقش رستم باقیمانده است از نمایندگان 28کشور پیرو شاهنشاهی مانند بلخ، مصر، حبشه، یونان، عربستان و... نام برده شده است. این سند گویای وسعت شاهنشاهی و قلمرو ایران در زمان پارسها و تسلط و سیطره آنها بر خشکی و دریاهاست. بنابراین سراسر آبهای جنوب و جنوبغرب قلمرو پارسها و آنچه امروزه به اشتباه از آن به نام دریای عرب، دریای سرخ و دریای عمان و اقیانوس هند نام برده میشود، در زمان پارسها دریای پارس نام داشته است. در نوشتههای قرن هفدهم نیز از دریای عمان به عنوان دریای پارس نام برده شده است. عمان تا اواخر دوران قاجار بخشی از استان فارس بود و حاکمان شیراز فرمانروای آن را تعیین میکردند.
سند دیگری نیز که از داریوش بزرگ در مصر یافته شده است، حقانیت نام دریای پارس و ساختگی بودن دیگر نامها را نشان میدهد. داریوش بزرگ که در زمان او پهنه ایران بسیار گسترش یافت، پس از آگاهی از مشکلات تجارت با مصر و شامات و برای آسان کردن دادوستد و امور بازرگانی و برقراری روابط تجاری با دیگر ملل، دستور کندن کانال بین دریای پارس و مدیترانه را میدهد و از دریای پارس سخن میگوید. در سنگ نوشته داریوش چنین آمده است:من پارسی هستم. از پارس مصر را گرفتم.
فرمان کندن این کانال را دادم. از رودخانه به نام نیل که در مصر جاری است تا دریایی که از پارس میرود پس از آن این کانال کنده شد. چنانکه فرمان دادم کشتیها از مصر از وسط این کانال به سوی دریای پارس روانه شدند. چنانکه مرا میل بود. این سند، محکمترین سندی است که نشان میدهد آبهای سرتاسر پادشاهی پارس که از آفریقا تا آسیا گسترده بود، دریای پارس نام داشته است و کشتیها از مصر و دریای مدیترانه وارد دریای پارس میشدند. بنابراین میتوان گفت دریای عرب و اقیانوس هند، خلیج عدن و دریای سرخ در اصل دریای پارس نام داشتهاند. البته بعضی از جغرافیدانان از دریای سرخ با نام خلیج عربی یاد میکنند.
قابل ذکر است که بعضی از جغرافیدانان خلیج عربی را که رومیها به آن سینوس آرابیکوس میگفتند دریای سرخ میدانند. هکاتایوس ملطی از دانشمندان قدیم یونان که به پدر جغرافیا شهرت داشته در سال 475قبل از میلاد در نقشهای که از آن روزگار تهیه کرده دریای سرخ را خلیج عرب ذکر کرده است. هرودت نیز از دریای سرخ به نام خلیجعربی ذکر میکند.
بدون تردید و باتوجه به اسناد و دلایل گفته شده آبهای پیرامون ایران سرتاسر دریای پارس نام داشته و نامگذاری با عنوان دریای عرب، اقیانوس هند، خلیج عدن و دریای عمان و دریای مکران در زمانهای بعد به دلایل سیاسی و یا گاه بیتوجهی به گذشته تاریخی، نامگذاری شده است. بطلمیوس دریای جنوب ایران را Persicus sinus خوانده است. جغرافیدان ایرانی به نام سهراب که در قرن سوم میزیسته در کتاب عجائبالاقالیم السبعه الی نهایه العماره مینویسد: بحر فارس و هوالبحر الجنوبی الکبیر، یعنی دریای پارس دریای بزرگی در جنوب است. ابن بلخی در کتاب فارسنامه که آن را حدود سال 500هجری به فارسی نوشته از دریای جنوب به نام بحر فارس یاد میکند. متاسفانه دریای پارس که بخش بزرگی از آبهای دنیا را دربرمیگیرد، بعد از استیلای اعراب به نامهای ساختگی مختلف مانند دریای عرب، دریای عمان و دریای مکران خوانده شده است. این در حالی است که مکها بنا بر سنگ نوشته داریوش مردمانی آریایینژاد و جزو سرزمین ایران بوده و در شمال دریای پارس زندگی میکردند.
نام دریای عمان نیز پیشینه تاریخی ندارد. از زمانی که استعمارگران اروپایی به دنبال منافع اقتصادی و تجاری پای در آسیا نهادند و به اهمیت راهدریایی پارس پی بردند و درصدد برآمدند تا از کشور کوچک عمان به عنوان پایگاه استفاده کنند، نام دریای عمان مطرح شده است.
اهمیت ژئوپلیتیک دریای پارس موجب شد که کشورهای استعمارگر و به خصوص انگلیسیها به شیوههای مختلف از جمله تغییر نام دریای همیشه پارس، نفوذ و سلطه سیاسی و اقتصادی خود را در خلیج و دریای پارس گسترش دهند و این موضوع در کمال هماهنگی با افکار پانعربیستی بود که خود زاییده دیدگاهی استعماری است.
ایران که طولانیترین ساحل را در خلیجفارس دارد نهفقط از لحاظ استراتژیک بلکه از لحاظ تاریخی نیز نمیتواند هرگز نامی به غیر از خلیج فارس را بر پهنه جنوبی خود بپذیرد. کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس نیز تا کمتر از 50سال پیش در همه اسناد سیاسی نام خلیجفارس را ذکر کردهاند. حتی در سندی که بین کویت و دولت بریتانیا ردوبدل شده نیز از نام خلیجفارس استفاده شده است. چندین سرود عربی از زمان ناصر در مصر هم از نام خلیجفارس به عنوان مرز شرقی عربها نام میبرد.
امارات دستبردار نیست؛ بازی تازهای به نام جزایر مصنوعی
امارات متحده عربی پس از سالها ادعای بیاساس بر سر مالکیت جزایر طبیعی سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، حالا درصدد ساخت 325جزیره مصنوعی در آبهای خلیجفارس است که به گفته روزنامه «البیان» چاپ امارات برای احداث این پروژهها میلیاردها دلار هزینه شده و بیشترین این پروژهها متعلق به دبی و درحدود 300 جزیره خواهد بود.
بزرگترین این جزیرهها، جزیره «السعدیات» در ابوظبی است که با وسعت 27کیلومتر خواهد بود که برای احداث آن بیش از 100 میلیارد درهم هزینه خواهد شد.
پروژه ساخت جزایر مصنوعی با شعار «مکانی بینقص برای دور شدن از دنیا» شروع شده که مجری این طرح، تشکیلات دولتی توسعه نخیل در دبی است که قرار است 3جزیره به شکل نخل با طول هر کدام 6کیلومتر و یک جزیره بیضوی به شکل نقشه 5 قاره کره زمین به طول 9 کیلومتر و عرض 6کیلومتر با بودجه 20 بیلیون دلار احداث کند.
اما این اقدام امارات متحده عربی با واکنش مقامات ایران مواجه شده که در یکی از تازهترین این اظهارنظرها، دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا گفت: احداث این جزایر باعث پیچیدهتر شدن اختلافات موجود اماراتیها با ایران و نیز باعث واگرایی و تیره شدن بیشتر روابط کشورها میشود.
سیدیحیی صفوی در کنگره ملی اخیر جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک با اشاره به تصمیم اماراتیها برای ایجاد جزایر مصنوعی با سرمایهگذاری دههامیلیارد دلاری و پیامدهای حاصله از این تصمیم، گفت: باید بررسی کرد که پیامدهای این کار اماراتیها چه مشکلی را برای ایران و سایر کشورهای همجوار خلیجفارس بهوجود خواهد آورد.
او ادامه داد: باید به این مسئله مهم توجه داشت که تقسیم مرزهای بستر خلیجفارس که یک فلات قاره است براساس خط منصف بین ایران، عربستان سعودی، قطر، بحرین و عمان شده و اما در مورد امارات بخشی از آن مشخص شده است و قسمتی از آنکه روبهروی جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک است هنوز خط بستر دریا مشخص نشده است.
عضو مؤسس انجمن ژئوپلیتیک ایران با بیان فرضیههای موجود در این موضوع اظهار داشت: مرز دریایی و کف دریای ما با 2کشور عراق و کویت هم هنوز مشخص نشده است و براساس فرضیههای موجود، احداث این جزایر باعث طولانیتر شدن روند تعیین مرزهای دریایی ایران با کشورهایی که هنوز مرز دریایی مشخصی ندارند از جمله امارات خواهد شد.
او ادامه داد: فرض دیگر این است که منطقه خلیجفارس برای مدت طولانی کانون تنش خواهد بود و این تنشها باعث حضور طولانی مدت قدرتهای فرامنطقهای و دخالت احتمالی فرامنطقهایها در امور کشورهای این منطقه خواهد شد.
صفوی با اشاره به حقوق دریاها و کنوانسیونهای مرتبط که جزایر مصنوعی را فاقد هرگونه قلمرو دریایی معرفی کردند و بهرغم حق انحصار در احداث جزایر، ایجاد آن را منوط به هماهنگی با کشورهای دیگر دانستهاند، خاطرنشان کرد: اماراتیها با اقدامات خودسرانه، در ساخت جزایر مصنوعی عملا این کنوانسیون را زیر پا گذاشتند و بهدنبال طرح ادعاهای واهی درخصوص گسترش قلمرو دریای سرزمینی یا مالکیت بر برخی از جزایر خلیجفارس هستند.
مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا افزود: احداث این جزایر فاصله سواحل خشکی امارات به جزیره ابوموسی را حدود 10کیلومتر کمتر میکند. بهنظر میرسد درصورت عملی شدن این پروژه از سوی امارات، احتمال تغییر مرزهای آبی این کشور با حمایت حقوقی کشورهای بزرگ و قدرتهای فرامنطقهای و سازمانهای بینالمللی وجود دارد و با احداث این جزایر و تبدیل تمامی نوار کمعمق ساحلی امارات به محیط خشک و افزایش وسعت سرزمینی، اشرافیت و نزدیکی بیشتر مرزهای خشکی امارات به جزایر سهگانه، تاثیرگذار در مسائل امنیتی و دفاعی آینده خواهد بود.